تبادل لینک هوشمند آبتنی
لخت شدم تا در آن هوای دل انگیز
پیکر خود را به آب چشمه بشویم
وسوسه می ریخت بر دلم شب خاموش
تا غم دل را بگوش چشمه بگویم
آب خنک بود و موجهای درخشان
ناله کنان گرد من به شوق خزیدند
گویی با دست های نرم و بلورین
جان و تنم را بسوی خویش کشیدند
بقیه درادامه مطلب...
ارسال توسط رحمان رضایی ثانی
رمیده
نمی دانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
زجمع آشنایان می گریزم...
به کنجی می خزم آرام و خاموش...
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
زجمع آشنایان می گریزم...
به کنجی می خزم آرام و خاموش...
بقیه درادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:مجموعه شعرهای فرغ فرخزاد,رمیده,ازدوست داشتن,مرداب,سرودزیبایی,شعر,شعرفرغ فرخزاد,
ارسال توسط رحمان رضایی ثانی
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است ،پشت آن کوه بلند....
بقیه درادامه مطلب....
ارسال توسط رحمان رضایی ثانی
آخرین مطالب
ورود
اعضا:
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
<-PollName->
آمار
وبلاگ:
